مسئله بررسي علمي بزهکاری سالهاست مور
انجام پایان نامه کارشناس ارشد
پایان نامه مدیریت,پایان نامه مدیریت,پایان نامه مدیریت
د توجه پژوهشگران قرار گرفته است. متخصصان رشتههاي مختلف خاصه روانشناسان، جامعهشناسان، پزشكان، حقوقدانان و مربيان هر يك از دريچهاي به بررسي اين مسئله همت گماردهاند.
حاصل اين كوششها تلاش ها چنانچه از يكسو یاری به روشن كردن اين مسئله است از سوي ديگر نشانگر معضلات پيچيدگيهاي معرفت اعمالي است كه با عناوين و اصطلاحات حقوقي معین ميشود ولی بر تاثیر عوامل گوناگون ظهور ميكنند واز انگيزههاي مفرق و در بسياري موارد ناشناخته سرچشم ه ميگيرند.
درمورد علت افزايش بزهکاری در روزگار ما، عقايد مختلفي ابراز شده است؛ مثلاً، پارهاي از محققين از ديار جرم جنايت را در جهان امروز، از اختصاصات جوامع متمدن كنوني دانستهاند و معتقدند: به همان نسبتي كه بشر سریع بسوي ترقي تكامل صنعتي مادي پيش ميرود از معنويت دور ميشود نسبت تبهكاري، قانونشكني، بزهکاری وارتكاب اعمال ضد اجتماعي گسترش يافته واز سكون و آرامش معنوي در اينگونه اجتماعات كاسته ميگردد
آدم از لحظه تولد تا دم مرگ به ديپرهزینه وابسته نيازمند است و جهت زنده ماندن از لحاظ جسمي، اقتصادي به نگهداری ديپرهزینه نياز دارد به تنهايي ميتواند بار مشكلات را به دوش كشد.
همچنين آدم به تنهايي قادر به برآوردن نيزاهاي معنوي خود نيست، ارتباطات اجتماعي او نتيجه بازتاب كنشهاي متقابل اجتماعي افرادي است كه در كنارش زندگي ميكنند.
هنجارهاي اجتماعي و قوانين كه ساخته خود بشرند چگونگي ارتباطات و رفتارهاي اجتماعي را يقين ميكند محدوديتهايي در زمينه رفتار آدم ي بوجود ميآورد معین ميكند كه آدم چه بايد بگويد و چه نبايد بگويد، چگونه بينديشد و چگونه رفتار كند.
پس هر كس سعي ميكند را با هنجارهاي اجتماعي سازگار كند تا جامعه او را به عضويت خود بپذيرد. ولي ممكن است رفتار افراد از هنجارهاي اجتماعي فاصله بگيرد با آن فرق نمايد و حتي با آن مخالف گردد، پس جهت مواجهه با اين مشكل نيروهاي خارجي مثل، جريمه، مجازات و غيره بوجود آيند تا بتوانند مردم را وادار به پيروي از هنجارهاي اجتماعي گردانند.
اما بايد دانست كه در هر دورهاي در هر جامعهاي هنجارهاي اجتماعي هر يك مفهوم و معناي خاصي داشته و هر كدام سير تكاملي ويژهاي را پيمودهاند تا بدين صورت درآمدهاند.
بديهي است انعام مجازات ميتواند هنجارهاي اجتماعي را نظام بخشيده وبدان جنبهاي پايدار دهد، اما كيفيت هنجارهاي در جوامع زياد ارزش دارد. زيرا برخي از هنجارها حتمـا ً بايد در جامعه پياده شوند و به وهله عمل درآيند، در حاليكه برخي ديگر از هنجارها اکثرا ٌ ً جنبه اختياري دارند افراد در پذيرش يا عدم پذيرش آنها مختارند.
تحقيقات نشان داده كه هنجارهاي اختياري بيش از هنجارهاي اجباري كنش بوجود نميآورد بلكه اين هنجارهاي اجباري است كه واكنشهايي در افراد بوجود آورده منجر به كجروي در جامعه ميگردد.
در جوامع كنوني ارزشها وهنجارهاي معين و مشتركي وجود دارند كه افراد آنها را در ذهن به صورتهاي مختلف ترسيم ميكنند با تذکر به خصوصيات فرهنگي خود برداشتهاي مفرق ي نسبت به آنها پيدا مينمايند زيرا در جوامع طبقاتي هر كس بر اساس پاره فرهنگ گروهي و طبقهاي خود و معيارهاي ارزش ویِژگزینشه طبقهاش نسبت به امور قضاوت ميكند.
پاره فرهنگ نيز فرهنگي است در دل فرهنگ بزرگتر، اما در عين حال پاره فرهنگهاي گروه به نوبه داراي ارزشها و مفاهيم خاصي است.
پاره فرهنگ متناقض فرهنگهاي بزرگتر نميباشد، اما ممكن است ستيزهايي بين پاره فرهنگ و فرهنگهاي وسیع تر بوجود ايد، مثلاً : پاره فرهنگ نوجوانان درمورد انواع تفريحات و كيفيت لبـاس پوشيدن، آرايش چگونگي احترام گذاشتن با گروههاي سني ديگر مفرق است يا اعمالي چون دزدي و ارتباطات جنسي غيرقانوني غير طبيعي، استعمال مواد مخدر در ميان گروهي از نوجوانان بصورت هنجار درآمده است، در حاليكه همين اعمال از نظر ديگران غيرقانوني نابهنجار است.
كنشها ذاتاً و بخودي خود اخلاقي و بهنجار و نابهنجار نيستند بلكه اين افراد گروههاي اجتماعي هستند كه به پارهاي از رفتارها جنبه كجروي ميدهند برخي كارهاي ديگر را بهنجار ميدانند پس در خوب يتهاي زماني و مكاني مختلف كجرويها معین ميشوند.
«بكر» معتقد است: «گروههاي اجتماعي با ايجاد قوانين كه ميخواهند از انحراف جلوگيري نمايند خود باعث پيدايش افزايش كجروي گشتهاند.»
مساله كلي :
تعريف مساله كلي:
موارد انحرافات اجتماعي يعني رفتار فردي گروهي كه با الگوها و هنجارهاي اجتماعي انطباق ندارد، از قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. براي انحراف جرم از ديدگاههاي مختلفي تعاريفي شده كه به ذكر بعضي از اين موارد ميپردازيم :
تعريف انحراف از ديدگاه روانشناسان: تعاريف زيادي در اين زمينه ارائه شده است از عبارت : كجروي جمله است از: خروج از حالت تعادل رواني رفتاري. انحراف جمله است از : فقدان همسازي و و حدت بين اجزا شخصيت داشتن رفتاري منحرفانه تعاريف ديگر كه بر اساس اين تعاريف به طور كلي شخص كجرو و منحرف كسي است كه : نامتعادل ، ناميزان، ناسازگار و…
تعريف انحراف از ديدگاه جامعه شناسان: تعاريف زياي در اين زمينه ارائه دشه است از عبارت : انحراف رفتاري است: تبهكارانه، خلاف موازين اجتماعي مورد قبول، كه وجودش براي دوام نظام عدالت زيانبخش است. انحراف رفتار كسي است كه : با رفتار میزان متوسط افراد اجتماع مبانيت داشته باشد، خواه آن رفتار بهتر باشد خواه بدتر.
انحراف رفتاري است كه : در ان عدم همنوائي فرد با جامعه باعث ناسازگاري شده دور از موازين مورد قبول جامعه باشد.
از نظر علماي اخلاق، مذهب و حقوقدانان نيز تعاريف ديگري در اين زمينه شده است.
دوركيم (۱۹۱۹ ـ ۱۸۵۸) جامعهشناس فرانسوي، شخص عادي (نرمال) را از غير عادي يا پاترلژيك جدا ميسازد. اما پديدههايي را كه در جوامع مختلف پيوسته به چشم ميخورد را نيز غير عادي تلقي نميكند زيرا معتقد است كه اين پديدهها از ويژگيهاي جامعه است نبايد آنرا نمونه بمياري اجتماعي تلقي كرد به همين جهت از نظر دور كيم جرم يك پديده عادل جامعه محسوب ميشود تمام جوامع داراي جرائم مختلف هستند و اين امر ناشي از اعمال ساخت خود جامعه است فقط به وقت يكه تعداد جرائم از يك نسبت معيني تجاوز ميكند مي توان گفت كه يك بيماري اجتماعي پديد آمده است آن زمان پديده مربوط را ميتوان «غيرعادي» تلقي كرد: اين امر به آن معني است كه اين چنين جامعهاي ديگر نميتواند برخي از افراد خود را طبق معيارهاي موجود بار آورد آنها را به میزان معمول ارتقا دهد، يكه موارد را از ديدگاه جامعهشناسي تجزيه و تحليل ميكنيم اين نوع استنباط كاملاً درست با نظريه دوركيم انطباق دارد، بدين معني كه امر اجتماعي از خارج از طريق القا تقليد به افراد تحميل ميشود.
كجروي يا انحرافاتي كه ريشه رواني تني ندارند ناشي از عدم توانايي آموزش اجتماعي و ضعف فشار اجتماعي در قبال كجروان و منحرفان است. و نمايشگر اين حقيقت است كه قالبها ومعيارهاي موجود درمورد كجروي و افراد منحرف کاری نيست و قاطعيت ندارد.
از دوركيم تاكنون بررسيهاي انحراافت از ديدگاه جامعه شناسي يا رواني جامعهشناسي از حالت كليت و نظريه سازي در آمده بيشتر صورت تحقيقات كلينيكي باليني يافته و درمورد موارد زير توافق حاصل شده است:
۱ـ در تمام اجتماعات صرفنظر از رژيم ، سيستم، ضوابط نهادي، افراد گروههايي می باشند كه كاملاً ارزشمند هاي موجود جامعهاي كه بدان بستگي دارند منطبق نيستند گاهي با برخي از آن ارزشها ناسازگاري مييابند از راهي ميروند كه با راه ديگـران اختلاف دارد.
۲- انحراف هميشه بمعني واقعي خطا و غلط نيست بلكه جامعه در شرايطي است كه آن را پذيرا نميشود آسيب ميپندارد.
۳- همراه انحرافات فردي انحرافاتي وجود دارد كه ناشي از محيط به معني كلي آن است؛ بدين ترتيب وقت يكه فردي از جامعه معيني بيرون آمده و وارد جامعه ديگر ميشود ارزشمند ها پندارهاي حاكم جامعه نميتواند همآهنگ ي يابد و خود را بيگانه حس ميكند.
در اين صورت رفتار او نسبت به آن جامعه جنبه انحراف پيدا ميكند. و تانخواهد در ارزشها و پندارهاي پيشين تجديد نظر كرده با محيط نو سازگار نشود زندگي براي او شخت پيچيده خواهد بود. اين وضع درباره مهاجران زياد به چشم ميخورد. اين قبيل افراد وقتي در محيط اوليه خويش می باشند ، هيچگونه آثار انحرافي درآنها به چشم نميخورد ولي در اثر تحرك مكاني از جائي به جائي، يا تحرك اجتماعي از جامعهاي به جامعهاي كجروي كجانديشي پديد ميآيد كه ناشي از فنون رموز زندگي در جامعه نو است. اين وضع در مواقعي كه ارزشهاي نوئي در اثر انقلاب صنعتي ارتباطات جمعي ازجامعهاي به جامعه ديگر منتقل ميشود.
همچنين به چشم ميخورد تا به آنجا كه رهبر ان احساس ميكنند اصلاح ات تغييرات اساسي در جامعه ضرورت دارد تا معيارهاي كند كننده نوآوريها به كنار گذاشته شود معيارهاي موافق پذيرنده شوند.
۴ـ تاثیر شخصيتهاي تاريخي را نبايد در تغييرات تحولات اجتماعي ناديده گرفت برخي از افراد برگزيده جامعه در مواقع بحراني.
رفتار و پندار نوئي عرضه ميدارند كه با روال جاري جامعه منافات دارد اما عدهاي در جامعه با پندار نو موافقت ميكنند و نوآوريهاي افراد پيشتاز را ميپذيرند تا بدانجا كه اين افراد منحرف رهبر ي اجتماعي را بدست ميگيرند اين امر در مورد برگزيدگان پيامآوران و رهبر ان سياسي و نظامي زياد به چشم ميخورد.
۵ـ با تمام نظريههاي موجود در مورد انحرافات شناسايي قدرت مهاركننده جامعه نيروهاي دگرگونكننده ارزشها ايجاب ميكند كه تحقيقات علمي باليني در مورد افراد و گروههاي ناسازگار بعمل آيد تا ريشه هاي مثبت و يا منفي ناسازگاريها كشف و چارهاي لازم صورت پذيرد اما براي رسيدن به اين مقصود بايد قبلاً انواع انحرافات را شناخت.
معيارهايي جهت انحراف :
آيا معيار ملاكي جهت انحراف وجود دارد؟ قانون است؟ كدام قانون؟ در كجاي اين جهان ؟ در چه عصر و زماني؟ از نظر كلي چه رفتاري عادي كدام رفتار منحرفانه است؟ اصولا ً جهت معرفت سلامت بيماري اجتماعي چه معيارها ملاكي در دست است؟ …
در جواب به اين سئوالات بايد گفت : هنوز يك چارچوب كي بين المللي جهت معرفت انحراف يا معيارهاي كلي براي كشف پيشگيري آن در دست نيست.
اختلاف فكر رأي در اين رابطه از ديدگاه علماي مختلف بسيار است. معيارهاي عرضه شده در جوامع مختلف؛ مفرق ، در شرايط زماني و مكاني داراي تفاوت ، در فرهنگهاي گوناگون متنوع است. حتي هنوز در سطح بين المللي معياري نيست كه بر اساس آن داوري شود چه رفتاري شرافتمندانه و چه رفتاري منحرفانه است.
جامعهشناسان، حقوقدانان روانشناسان، پيروان مذاهب و اخلاق به ان پاسخهاي مختلفي دادهاند كه ما عمده نظارت آنها را ذكر ميكنيم:
ملاك اكثريت :
ملاك آماري نيز ميگويند. اين نحوه فكر اين است رفتارهايي كه در جهت اكثريت بوده و يا با آن مغايرت داشته باشد كجروي انحراف است، حتي ميگويند: بسياري از رفتارها چنانچه بصورت فردي صورت گيرد انحراف، اگر بصورت جمعي صورت گيرد عملي عادي شرافتمندانه است، مثل آدم كشي در كوچه خانه همين امر در ميدان جنگ، چنانچه اين ديد را بپذيريم، ناگزيريم در نظر بگيريم كه در هرجامعهاي دو دسته افراد منحرف در دو قطب مثبت منفي ديده ميشوند.
در قطب مثبت اقليتي از پژوهشگران ، انديشمندان، صاحبنظران، مصلحان، انقلابيون، صديقين و حتي انبياء را ميتوانيم ببينيم كه مشي خلاف مشي اكثريت جامعه را دارند.
در قطب منفي اقليت مجرمان. خائنان ، جنايتكاران را ميبينيم كه باز نیز مشيشان خلاف مشي اكثريت جامعه است.
در بررسي اين نظر بايد گفت: پذيرش چنين معياري جهت انحراف اشكالات متعددي را در پي دارد. زيرا گفتيم كه ناگزير بايد پاكان نوابغ حتي انبياي الهي را كجرو خواند و طبيعتاً از معرفت عوامل كجروي كه مبتني بر كيفيت منابع آن است دور ميمانيم و جبراً بايد اكثريت هر جامعه را بر حق بدانيم چنانچه چه از حق روي گردان باشند از همگان بخواهيم كه فعالی ت اجتماعي را به پيروي از فعالی ت ديپرهزینه انجام دهند و درچنان صورتي هيچگاه نبايد منتظر وقوع تحول سازندگي در جامعهاي بود.
۲- ملاك قانون يا دولت :
ميگويند ملاك سلامت انحراف افراد تبعيت و يا گريز از قانون است. آنكس كه قوانيني را زير پا ميگذارد و يا از ضوابط آن تخطي ميكند متخلف كجروست. زمامداران و مسئولان جامعه، حقوقدانان سعي دارند چنين معياري را به مردم بقبولانند و سازگاري ناسازگاري را بر اين اساس توجيه ميكنند.
در بررسي اين معيار بايد گفت اين درست نيست كه زير پا گذاشتن هر قانوني انحراف يا كجروي به حساب آيد زيرا چه بسيارند كه ظالمانه بوده از سوي عدهاي قدرتمند تهيه برمردم تحميل شدهاند؛ مثل قانونهاي نژادي يا كاسيت را ميتوان نام برد.